همزمان با سالروز بمباران مدارس کوچه بینش زنجان در سال ۶۵ همکلاسیها و شاهدان عینی واقعه، روز/سه شنبه/ در کنار هم حضور یافتند و در مراسم صبح خاطره “مشقهای ناتمام” خود را مرور کردند.
وقتی جنگ تحمیلی به فاصله کوتاهی از پیروزی انقلاب اسلامی در ۳۱ شهریور سال ۵۹ آغاز شد، کمتر کسی فکر می کرد که این رخداد غم انگیر سال ها به مدت هشت سال طول بکشد، بسیاری برای حفظ کیان سرزمینشان راهی جبهه ها شدند و عزتمندانه جان خود را تقدیم انقلاب کردند، عده ای دیگری نیز مجروح شدند که اکنون با گذشت سال ها هنوز عوارض ناشی از بمباران ها و ترکش های آن بر روح و جان آنها باقی است.
این وقایع، صحنه های غم انگیز و ماندگاری را برای همیشه در تاریخ ثبت و ضبط کرد، در این میان یکی از صحنههای تکان دهنده و دردناک دوران دفاع مقدس حملههای هوایی دشمن به مناطق مسکونی شهر زنجان بود.
پس از اینکه رژیم بعث عراق از نظر نظامی، سیاسی و روانی در جبهههای جنگ ناکام ماند با هدف به دست آوردن امتیازات و تحمیل شرط های خود، جنگ را به مناطق مسکونی شهرها از جمله مدارس کشاند که به شهید شدن بیش از یک هزار دانش آموز انجامید.
آبادان، بهبهان، میانه، بروجرد، نهاوند و زنجان از جمله شهرهایی بودند که مدارس آنها در طول جنگ تحمیلی بمباران شد.
در این میان ۲ مدرسه به نامهای مدرسه راهنمایی دخترانه نواب صفوی و مدرسه راهنمایی پسرانه ۲۲ بهمن در شهرستان زنجان واقع در کوچه بینش در مرکز استان زنجان در ساعت ۱۲ و نیم ظهر روز دوم بهمن ۱۳۶۵ توسط ۲ فروند هواپیمای میگ عراقی مورد حمله هوایی قرار گرفت.
با توجه به اینکه این حمله به شهر زنجان اولین حمله از دور جدید جنگ شهرها در آن سال و کاملا غیر منتظره و همزمان با زمان تعویض ۲ شیفت صبح و عصر مدارس و حضور دانش آموزان در حیاط و کلاس ها بود، حادثه هولناکی رقم خورد و آمار کشته شدگان ۱۴ یا ۱۵ نفر و زخمی شدگان نیز ۲۳ نفر اعلام شد.
هم اکنون ۳۸ سال از آن واقعه تلخ و وحشتناک شهر زنجان سپری می شود و به همین مناسبت در سالروز این واقعه فراموش ناشدنی در دوم بهمن سال ۶۵، مراسمی با عنوان “مشقهای ناتمام” با موضوع گرامیداشت یاد و خاطره شهدای دانشآموز مدرسه نواب صفوی و ۲۲ بهمن کوچه بینش برگزار شد و همکلاسی ها و شاهدان عینی به بیان خاطرات غمانگیز و بغضآلود خود از آن رویداد پرداختند.
حادثه کوچه بینش از خاطره ها فراموش نمی شود
مهدی یعقویی از فعالان عرصه سینما که یکی از شاهدان عینی بمباران مدرسه کوچه بینش زنجان توسط جنگندههای عراقی در دوم بهمن سال ۶۵ است به خاطره گویی پرداخت و گفت: من در آن روز ساعت ۱۲ ظهر در بلوار کوچهمشکی(چهارراه اول) بودم.
وی اضافه کرد: در این هنگام یک هواپیمای خاکستری رنگ را در آسمان دیدم، چون در ارتفاع پایین بود فکر کردم هواپیمای ایرانی است چون تا آن روز هیچ سابقه بمبارانی در زنجان وجود نداشت.
این شاهد عینی با بیان اینکه اینکه ناگهان صدای وحشتناکی شنیدم و گرد و خاک زیادی بلند شد، ادامه داد: هواپیمای دومی را هم مشاهده کردم و بلافاصله پناه گرفتم که ترکشهای بمب به من برخورد نکند.
این فعال سینما با بیان اینکه ارتفاع هواپیما به قدری پایین بود که خلبان جنگی عراق به وضوح دیده میشد، گفت: پس از بمباران بلافاصله به سمت کوچه بینش رفتم، وقتی به سرکوچه رسیدم غوغایی در کوچه بود، به مدرسه رسیدم بوی خاصی در آن منطقه به مشام می رسید انگار ناشی از سوختن اجساد مطهر شهدا بود.
یعقوبی افزود: اجساد شهدا و مصدومان بر روی زمین، وضعیت دلخراشی را رقم زده بود که غیر قابل توصیف است، جمعیت زیادی در مدرسه جمع شده بودند که یکی فریاد زد متفرق شوید چون ممکن است هواپیماها دوباره برگردند و بمباران کنند چون پیش از این هواپیمایی عراقی، اینگونه ترفندها را در ایلام و میانه انجام داده بودند.
این شاهد عینی ادامه داد: در بیرون از مدرسه خانوادههای نگران تجمع کرده بودند و صحنه هایی دردناکی رقم خورده بود.
یعقوبی با بیان اینکه این حمله بسیار وحشیانه بود، خاطر نشان کرد: ای کاش آثار بر جای مانده به ویژه اصابت بمبها بر نرده های مدرسه به عنوان نماد تاریخی برای مشاهده عموم برجای می ماند.
بمباران کوچه بینش دلخراش بود
مسوول عملیات امداد سال ۶۵ نیز در ادامه این مراسم از خاطرات خود گفت: ۱۹ سال مسوول عملیات کل کشور بودم، در این مدت صحنه های دلخراشی را در جنگ تحمیلی شاهد بودم که داستان کوچه بینش زنجان از جمله آنها بود.
رضا معجونی افزود: زمانی که بمباران شروع شد در پایگاه عملیاتی حضور فعالی داشتم و از بی سیم می شنیدم شهرهای دیگر مورد هجوم ددمنشانه نیروهای بعث قرار گرفته است و زنجان نیز در امان نیست.
وی با بیان اینکه همزمان اعلام شد چند شهر توسط نیروهای بعثی عراق مورد هدف قرار گرفته است، گفت: این احتمال وجود داشت زنجان نیز مورد هدف دشمنان قرار گیرد؛ در آن لحظه، یک هواپیمای معمولی سفید ۲ نفره از بالای سر ما رد شد و یک دفعه ۲ هواپیمای جنگی به بالای سر ما رسید و سپس صدای مهیبی را شنیدم.
معجونی با بیان اینکه نیروهای عراقی ۲ منطقه شهر زنجان یکی منطقه بعثت و دیگری کوچه بینش را هدف قرار دادند، افزود: آن زمان مسوول عملیات بودم که با چهار تیم از امدادگران به سمت کوچه بینش رهسپار شدیم.
وی با بیان اینکه وقتی به محل رسیدیم اولین مدرسه ای که وارد شدیم پسرانه بود، اضافه کرد: وقتی همکارم وارد کلاس شد با دیدن صحنه ها شوک عصبی به او دست داد، صحنه های دلخراشی در برابر دیدگانمان هویدا شد و برخی ها تکه تکه یا مجروح شده بودند.
مسوول عملیات امداد سال ۶۵ ادامه داد: هویت برخی اجساد قابل تشخیص نبود و در طرف دیگر مدرسه دخترانه قرار داشت، نیروهای امدادگر رسیدند و جست و جو کردیم و مصدومان را به بیمارستان شفیعیه سابق انتقال دادیم، دنبال یک دانش آموز بودیم که می گفتند پیدا نشده به مدت ۲ روز حتی شب ها جست و جو کردیم، اما اثری از او پیدا نشد با خود می گفتیم شاید مدرسه نیامده، اما آمده بود.
وی اضافه کرد: متاسفانه در نهایت اطلاع دادند، این دانش آموز بر اثر ترکش بمب تکه تکه شده بود و از طرفی هجوم مردم هم مشکل ساز بود، صحنه های بسیار بدی را مشاهده کردیم که حتی از موشک باران سایر شهرها دلخراشتر بود.
این مسوول عملیات امداد در سال ۶۵ خاطرنشان کرد: بچه هایی با آن وضعیت خون آلود روی تخت قرار داشتند که نمی توان توصیف کرد چرا که مشاهده آنها چنان فشار و شوک عصبی به انسان می داد که باور کردن آن بسیار سخت است.
مدرسه بینش نمادی از واقعه تاریخی است
یک شاهد دیگر نیز با بیان اینکه دوم بهمن سال ۶۵ یک روز آفتابی بود، ادامه داد: با دوستانم یک کاردستی درست کرده بودیم و برای رفتن به مدرسه سوار اتوبوس شدیم.
فرهاد تفویضی با بیان اینکه با چند نفر از دوستانم در سر کوچه بینش پیاده شدیم، افزود: یکی از بچه ها می خواست از دکه خرید کند من از او فاصله گرفتم، در این هنگان صدای غرشی را شنیدم و وقتی پشت سر خود را نگاه کردم دیدم ۲ هواپیما در ارتفاع بسیار پایین حرکت می کنند.
وی با بیان اینکه خلبانان این هواپیماها وقتی بمباران کردند دوباره برگشتند و همه را به رگبار بستند، اظهار داشت: این رگبار بستن را به دلیل وجود دود و فضای غبار آلود کسی ندید و بر اثر آن، دوستم که با هم از مینی بوس پیاده شده بودیم شهید شد.
این شاهد عینی با بیان اینکه جمعیت زیادی در محل واقعه بود، ادامه داد: تا غروب سر صحنه بودم، ۶ عدد کیف در مدرسه جا مانده بود که یکی از کیف ها متعلق به دانش آموز همسایه ما بود، وقتی به منزل رسیدم متوجه شدم همان دوست همسایه ام شهید شده است.
تعویضی با بیان اینکه ای کاش نرده های حاصل از واقعه بمباران مدرسه بینش در موزه نگهداری می شد، افزود: اگر بقایای آن در دیگر کشورها می بود اکنون به عنوان نماد عینی واقعه به گروه های هدف معرفی می شد.
منبع:سایت ایرنا
More Stories
آیین کاشت ۳۵۳۵ نهال در زنجان
آغاز پویش ملی نه به تصادف برای کاهش سوانح جادهای در استان زنجان
پویش ملی ایمنی و سلامت سفر