موسیقی،الهام‌بخش است

موسیقی،الهام‌بخش است

گفت‌وگو با سمیرامیس جابری، پیانیست و مدیر آموزشگاه چکاوک

فاطیما سیاحتی

موسیقی را جبران ناکامی‌های زبان می‌دانند که شیوه‌ای برای بیان احساسات ناملموس آدمی است. احساساتی که نمی‌دانیم چه هستند، از کجا نشأت می‌گیرند و از کدام سو می‌آیند. آنجا که زبان از بیان باز می‌ماند، رسالت موسیقی آغاز می‌شود تا پیام اصیل و انسانی‌اش را به سرزمین ناشناخته‌ی روان آدمی برساند.موسیقی زبان مشترک بشریت در طول تاریخ بوده و در پیوند دادن جوامع انسانی و تحکیم روابط فرهنگی و اجتماعی نقش موثری داشته است.موسیقی نیازهای روانی جوامع بشری را در طول تاریخ تامین نموده و به خلاقیت و بالندگی‌های ملل و نحل مختلف منجر شده است. بنابراین جهان و انسان و جامعه‌ی انسانی از بدو پیدایش با هزاران رگ و ریشه به موسیقی آمیخته‌اند و موسیقی از ملزومات یک جامعه‌ی طبیعی است.
اگر چه موسیقی در این آب و خاک تاریخی کهن دارد و راوی ناکامی‌ها و پیروزی‌های این ملت و میهن بوده است ولی انزوای آن در نیم قرن اخیر یکی از دلایل جدی غیرطبیعی شدن جامعه و بروز ناهنجاری‌ها و کاهش بهره‌وری معنوی جامعه‌ی در حوزه‌های مختلف شده است. هیچ هنری با سرکوب از کار نیفتاده و تمامی هنرها آن‌قدر خلاق بوده‌اند که از سخت‌ترین بن‌بست‌ها رهیده و خود را نجات دهند. با این اوصاف از نیمه‌ی دوم دهه‌ی ۷۰ با بسیط شدن عرصه‌ی فرهنگی کشور بار دیگر موسیقی به تدریج به صحنه‌ی نمایش بازگشت و نمو تازه‌ای از سر گرفت. در زنجان نیز با فراخ شدن فضای فرهنگی فرصت تازه‌ای برای آموزش و اجرای موسیقی فراهم شد، در این سال‌ها با ظهور محافل فرهنگی و هنری و با شکل‌گیری آموزشگاه‌ها و انجمن‌ها نوسازی جامعه شروع شده و به تعمیق و توسعه‌ی آمال و مطالبات خود پرداخت. در سال‌های پایانی این دهه، جامعه چون جوجه‌ی به جان آمده، پوسته‌ی ضخیم خود را شکافت و با درک نسیم حیات‌بخش به بالندگی رسید و نغمه‌ی عاشقانه‌ی خود را سر داد. جامعه، آن مرغ سحری بود که مشتاقانه  به فتح آسمان می‌اندیشید و در این راه به افق‌های تازه‌ای دست یافت. اگر چه از گزند زمانه مصون نماند و بار دگر ناله سر داد. به هر صورت سنگ بنای آموزشگاه موسیقی چکاوک با همت سمیرامیس جابری در سال ۷۹ گذاشته شد و در طی این سال‌ها خورشید شور از شرق ساغر او دمیده و نسل‌های زیادی را مدهوش کرده است. سمیرامیس در کنار مدیریت این آموزشگاه، در کسوت مدرس پیانو و موسیقی کودک به امر آموزش اهتمام نموده و بر جمعیت نسل پیانیست شهر افزوده است. او مدرک کارشناسی ارشد میکروبیولوژی دارد ولی در کنار آن دارای مدرک دیپلم موسیقی و کارشناسی موسیقی است و یک شهر او را با همین صفات هنری‌اش می‌شناسند. جابری دوره‌ها و کارگاه‌های بسیاری را در داخل و خارج از کشور گذرانده و سخاوتمندانه آن تجارب را در اختیار مربیان و هنرجویانش می‌گذارد. در حال حاضر آموزشگاه موسیقی چکاوک فعال‌ترین آموزشگاه موسیقی شمال‌غرب کشور به شمار می‌رود. در طی این سال‌ها اجرای ده‌ها کنسرت در قالب ارکستر کودکان، بزرگسالان و نوجوانان با اجراهای زنده‌ی خود در سالن‌های رسمی شهر، گواه این مدعاست. گفتگوی ما را با موسس آموزشگاه چکاوک از سر بگیرید:

خانم جابری چه شد که به فکر تاسیس آموزشگاه موسیقی افتادید؟
در آن سال‌هایی که بنده تصمیم به اخذ مجوز برای تأسیس آموزشگاه موسیقی گرفتم هدفم آموزش علمی و اصولی رشته‌ی موسیقی برای دختران و کودکان شهر بود. در طی این سال‌ها علاوه بر اهتمام به آموزش درست موسیقی، ایجاد محیطی امن و آرام از اولویت‌های ما بوده است. جالب است آن روزها مدرس موسیقی خانم در شهر نبود و البته عزیزانی در این سال‌ها آمدند و فعالیت کردند و به هر دلیلی از شهر رفتند ولی در حال حاضر تنها مدیر و موسس خانم در زنجان بنده هستم و امیدوارم روزی تعداد خانم‌های همکار بیشتر شده و در کنار هم بر عمق و ابعاد آموزش موسیقی بیافزاییم.
گفتید تامین محیط آرام برای امر آموزش از اولویت‌های شماست، چه مولفه‌هایی را در این رابطه مد نظر داشته‌اید؟
به عنوان مثال اخلاق هنری و اجتماعی و نیز سلامت روح و روان مدرس به اندازه‌ی تسلط و تخصص حرفه‌ای او برایم مهم بوده است و تا این دو مورد ملازم هم نباشند زمینه‌ی همکاری ما شکل نمی‌گیرد. جالب است بدانید اغلب مدرسان ما از بین افرادی که پیش‌تر هنرجوی ما بودند انتخاب شده‌اند چون مسیر صحیح علمی را پیموده‌اند و شناخت دقیقی از تخصص و توانمندی و شخصیت فردی آن‌ها داریم.
چرا نام چکاوک را انتخاب کردید؟
نام چکـاوک را از باب معنی سـاده‌ی آن در نـزد عمـوم برگزیدم که پرنده‌ی خوش الحان چکاوک همیشه خوش می‌خواند و نغمه‌ی زیبایی سر می‌دهد و نمادی از موسیقی است و اما در معنی تخصصی آن گوشه‌ای است از دستگاه همایون .
خانم جابری، موسیقی ارف جایگاه خاصی در آموزشگاه چکاوک دارد، لطفا در این رابطه بیشتر توضیح دهید.
دلیل اینکه به موسیقی ارف که آموزش موسیقی ویژه‌ی کودکان است، اهمیت ویژه‌ای قائل بوده و هستم این است که آموزش موسیقی مثل هر آموزش دیگری باید در سنین پایین و به درستی با اصول علمی و مطابق با استانداردهای جهانی انجام گیرد تا نتیجه‌ی مطلوب حاصل شود. دکتر شینیچی سوزوکی می‌گوید: به خاطر کودکان، به ما اجازه دهید از زمانی که در گهواره هستند به آن‌ها موسیقی را آموزش دهیم تا در آینده ذهنی اصیل، احساسی و سرشار از ارزش‌های انسانی و توانایی‌های درخشان داشته باشند. بنابر این از همان سال‌های کودکی باید زیرسازی خوبی برای امر آموزش انجام شود و این پایه‌ریزی که پیش شرط برنامه‌ریزی بلند مدت است برای ما اهمیت بالایی دارد. کودکان انس و الفت ازلی با موسیقی دارند، آوای ضربان قلب مادر برای جنین ارمغان‌آور عشق و آرامش است همچنین خواندن لالایی مادر در تمام فرهنگ‌ها، خواب خوش به کودک می‌دهد. طبق نظر پزشکان رشد هوش موسیقی در سنین کودکی از سرعت بالایی برخوردار است. پس اولین قدم را باید آموزش و پرورش در دوره‌ی ابتدایی بردارد که در رشد عاطفی- هیجانی، رشد اجتماعی، شنوایی و رشد حرکتی کودک نقش مهمی دارد. بنابراین موسیقی باعت فعال شدن تمام حواص کودک می‌شود. از جهتی کودکان شور و شعف ویژه‌ای برای انواع یادگیری‌ها و آموزش دارند و با هر حرکت آموزنده‌ای روح و روان آن‌ها تازه شده و خلاقیت‌شان شکوفا می‌شود، بر این مبنا نباید این فرصت ویژه را از دست داد و جالب است که بدانید با فراگیری مبانی موسیقی، ریاضیات و حفظیات آن‌ها هم قوی‌تر می‌شود، پس آموزش موسیقی در همان فرآیند کلی و مهم آموزش، نقش داشته و جدا از آن نیست. بنابراین می‌بینیم که ابعاد کار ارف بسیار فراتر از آموزش موسیقی است.
از آنجایی که موسیقی کودک فاقد پیشینه‌ی دور و درازی در جغرافیای ماست و اگر بخواهیم به طور اخص درباره‌ی موسیقی کودک صحبت کنیم چه چیز قابل بیانی وجود دارد؟
امروزه عده‌ی قلیلی را می‌توان یافت که دوره‌های عالی را در موسیقی کودک گذرانده باشند و به صورت علمی و دلسوزانه، به آموزش آن‌ها بپردازند. همچنین در حال حاضر تعداد محققان عرصه‌ی موسیقی کودک به تعداد انگشتان دست هم نمی‌رسد. به حق خانم سودابه سالم یکی از فعالان و زحمت‌کشان عرصه‌ی موسیقی کودک است همینطور ناصر نظر، نزهت امیری و راس همه‌ی این‌ها مرحوم ثمین باغچه‌بان است که خدمات ارزنده‌ای به موسیقی ما ارائه داده‌اند و جا دارد به زحمات آن‌ها اشاره شود. آشنا کردن دوستداران هنر موسیقی اصیل ايرانی با فعالان و زحمت‌کشان عرصه‌ی موسیقی وظیفه‌‌ای است که بر عهده‌ی نویسندگان محققان و موسیقی‌دانان اصیل ایرانی است که متأسفانه در این مورد نیز کم‌کاری شده است.
شما در آموزشگاه چکاوک به موسیقی اصـیل ایرانی و حتی موسـیقی مناطق اهمیـت ویژه‌ای قائلید و در تعلیم و ترویج آن‌ها وسـواس خاصـی دارید، این علـقه وگرایش از کجـا ناشی می‌شود؟
ما باید کودکان را با فضای موسیقی ایرانی و محلی آشنا کنیم. آثاری که در دستگاه‌های ایرانی برای کودکان تولید شده آثار ارزنده‌ای است که توسط موسیقی‌دانان برجسته‌ي معاصر تولید شده است. یعنی هم اجرا هم تولید محتوا توسط بزرگانی مانند کامکارها، خانم سالم و آقای مهدی آذرسینا و… انجام پذیرفته است. آشنایی با موسیقی مناطق گوناگون یک کشور که مسلماً به خودباوری و غنای فرهنگی نسل‌ها کمک می‌کند در انواع موسیقی‌های مذهبی، آیینی، بازی‌ها و جشن‌ها اجرا می‌شود ولی این شناخت بدون آموزش صحیح هرگز میسر نیست. از جهتی از آنجایی که جامعه و روزگار در حال تغییر و تحول و دگرگونی است و سرعت تغییرات به شکل فزاینده‌ای بالا رفته، حفظ برخی سنت‌های ارزشمند وظیفه‌ي فرهنگی و هویتی ماست بنابراین نباید اجازه‌ی فراموشی برخی سازها و میراث معنوی خود را در مناطق مختلف این مرز و بوم بدهیم. بعضی از آواها و نواها و سازهای ما فقط در برخی مناطق آن هم به فراخور فرهنگ و موسیقی محلی آن منطقه پابرجا هستند و این میراث‌داری شایسته‌ی تحسین است  و البته ما نیز به وسع خویش تلاش می‌کنیم از میراث موسیقایی و معنوی خود حفاظت کنیم. ناگفته نماند در عین حال که کودکان ما در عرصه‌ی تکنولوژی جدید ناچار به استفاده از لوازمی هستند که صبغه‌ی جهانی دارد و آشنایی با آن خود مزیتی مضاعف است ولی باید از ذخایر فرهنگی و هنری خود نیز به نحو احسن بهره برده و بر غنای آن بیفزایند. در این رابطه بهتر است طراحی تجهیزات جدید به گونه‌ای باشد که در بر گیرنده‌‌ی شاخص‌های فرهنگی سرزمین او بوده و تجلیگاه هویت بومی و ملی او باشد.
آشنایی با موسیقی مناطق گوناگون یک کشور که مسلماً به خودباوری و غنای فرهنگی نسل‌ها کمک می‌کند، در انواع موسیقی‌های مذهبی، آیینی، بازی‌ها و جشن‌های آن مناطق تجلی پیدا می‌کند و طبعاً این شناخت بدون آموزش صحیح میسر نخواهد  شد.
به نظر می‌رسد در برخی آموزشگاه‌ها برخی مربیانی وجود دارند که از تجربه‌ی کافی برخوردار نیستند آیا چنین چیزی را شما تایید می‌کنید؟
بله همین طور است. در بعضی از آموزشگاه‌ها از مربیان جوان و بی‌تجربه و بدون هيچ سابقه‌ی کاری یا مدرک علمی و آموزشی استفاده می‌شود و روند یادگیری موسیقی کودکان به کندی انجام می‌گیرد و در بسیاری موارد نیز به انحراف کشیده می‌شود. امیدوارم با وسواس بیشتری به این مقوله نگریسته شود و آموزشگاه‌ها از مربیانی که تجربه‌ی کافی ندارند حذر کنند.
امروزه مسئله‌ی آموزش در مقایسه با سال‌های گذشته چه وضعیتی دارد؟
با توجه به پیشرفت روزافزون تکنولوژی‌ و فضای مجازی، آموزش‌های صحیح در دسترس اغلب علاقمندان قرار دارد و این برای جویندگان معرفت و برای هنرجویانی که عطش آموزش دارند، فرصت مغتنمی است. بر این اساس باید این مزیت‌ها را دید و قدر آن‌ها را دانست و با چنین شرایطی بنده آینده‌ی بسیار درخشانی را برای هنرجویان پیش‌بینی می‌کنم. از نگاهی دیگر باید جامعه و دولت بستر لازم را برای آموزش فراهم کنند به عنوان مثال مهدهای کودک، مقاطع ابتدايی و آموزشگاه‌ها بیشترین تاثیر را در آموزش موسیقی صحیح دارند و سپس نوبت به دانشگاه‌ها می‌رسد که واحدی کاملاً تخصصی و علمی ارائه دهند. نهایت امر اینکه ما باید موسیقی را در نظام آموزشی خود تعریف کرده و برای فراگیری آن اهتمام وپژه‌ای داشته باشیم. فراموش نکنیم آموزش و پرورش وظیفه‌ی تربیت کودکان و نوجوانان را بر عهده‌ دارد و موظف به انجام فعالیت‌های زیادی است که یکی از مهم‌ترین آن‌ها خوشايندسازی محیط آموزشی و ایجاد رغبت در دانش‌آموزان برای تعلیم و تربیت است‌.
امروزه شواهد حاکی از این است که موسیقی ما در رقابت با موسیقی جهان توفیق چندانی نداشته و موسیقی غیربومی به فتح ذهن و زبان کودکان و نوجوانان ما پرداخته و روز به روز بر وسعت این فتوحات اضافه می‌شود، آیا با این نظر همدل هستید یا نظر دیگری دارید؟
دقیقاً با نگاهی به سلیقه‌های جوانان در سال‌های اخیر مشاهده می‌کنیم که تاثیر تبلیغات گوناگون بر روی آن‌ها بسیار شدید است. چرا که آن‌ها در نظام تعلیم و تربیت خود آگاهی‌های لازم را در زمینه‌ی ریشه‌ها و چشمه‌های فرهنگ خود کسب نکرده‌اند و اصولاً شناختی در زمینه‌ی تاریخ و فرهنگ و هنر ندارند، در نتيجه این جوانان قدرت نقد و بررسی و انتخاب آگاهانه ندارند و همین جاست که اهمیت آموزش و مفاهیم فرهنگی به ویژه موسیقی در تعلیم و تربیت مشخص می‌شود. امروزه ما در حالی از سلطه‌ی فرهنگی صحبت می‌کنیم که در نظام آموزش و پرورش ما نشانه‌ای از آموزش موسیقی که بخش مهمی از هویت فرهنگ و سرزمین ماست، وجود ندارد.
خانم جابری، به نظرتان هنر چه نقشی در زندگی بشری دارد؟
هنر زبان عشق و عشق آغاز شناخت خویش و خداوند اسـت. پس کـمال آدمی با عشق اسـت. عشق معنـوی در تعلیم و تربیت سابقه‌ی چشمگیری دارد. اگر هنر در تعلیم و تربیت به طور عام اثرگذار است، در تربیت بدنی و معنوی و اخلاقی نیز به طور خاص اثر می‌گذارد و به هنر باید از طریق آموزش و بازنگری محتوای دوره‌های تربیت معلم، بیش از پیش پرداخته شود. شما به عنوان یک هنرمند دنبال زیبایی‌ها و ظرافت‌ها می‌گردید تا این‌ها را بشناسید، بیرون بکشید، برجسته کنید و نشان بدهید. یعنی یک هنرمند ظرافت‌ها، زیبایی‌ها، ریزه‌کاری‌ها، دقایق و حقایق غیر قابل دید با چشم غیرمسلح را با تلسکوب هنر و نگاه هنرمندانه بیرون می‌کشد و نشان می‌دهد. هنر در همه‌ی فرهنگ‌ها و در بین ملل و اقوام جایگاه والایی داشته است. هنر وجهه‌ی عمومی و جهانی دارد و به قطعه‌ای از زمین و زمان منحصر نمی‌شود، به عبارتی هنر برخاسته از فطرت پاک بشر است و به زندگی انسان معنا می‌دهد و معنویت ایجاد می‌کند.
موسیقی چه کارکردی در زندگی تاریخی ما داشته است؟
استفاده از موسیقی در آیین‌های مذهبی، سوگ‌ها، بزم‌ها و رزم‌های ملل و مذاهب مختلف دنیا، از منبع واحدی سرچشمه گرفته است، منبعی به نام انرژی‌های جمعی، نیازهای روانی و هیجانات انسانی و در روایت پیروزی‌ها و شکست‌ها نقش موثری داشته همچنین به توسعه و تعمیق روابط جوامع انسانی کمک کرده است. فراموش نکنیم خلقت دنیا همراه با «صوت» بوده است پس ذات بشر در اصل پیوسته‌ی عنصری صوتی بوده است. خلاصه اینکه انسان با موسیقی زاده شده، زندگی کرده و با موسیقی نیز به ابدیت بدرقه می‌شود. از یاد نبریم که موسیقی در جامعه‌ي ما هم تاریخ و طرفداران زیادی دارد. موسیقی ایران در طول تاریخ در آیین‌های ملی، مذهبی، سنتی و محلی و نیز در غم‌ها و شادی‌ها کارکرد داشته و در هماهنگی و همدلی جمعی ما در ادوار مختلف تاریخ نقش مهمی داشته است.
امروز هم می‌توان از موسیقی کلاسیک در زمینه‌ی آشنایی با تاریخ و تحولات هنر بهره گرفت و درک شنیداری کودک را بسط داد و حتی برای گفتگو و تعامل با سایر فرهنگ‌ها از آن بهره برد. علاوه بر این‌ها موسیقی همیشه الفتی با سایر رشته‌های هنری داشته و هنرمندان را در وضعیت و موقعیت‌های خاص همراهی نموده است. مثلاً گاهی یک هنرمند نقاش با گوش سپردن به موسیقی و الهام گرفتن از آن، خلاقیت‌اش شکوفاتر شده و نقاشی‌اش را تکامل بخشیده است. قصه‌گویی و قصه‌خوانی با موسیقی، نمایش با موسیقی و حتی معماری با موسیقی و…به موقعیت‌های والاتری نیل می‌کند و این از اعجاز آشکار موسیقی است. در ضمن با نگاهی به گذشته‌‌ی تاریخی ما پیداست که هنرمندانی از این سرزمین برخاسته‌اند که با وجود همه‌ی محدودیت‌ها و محرومیت‌ها، اصول و ارزش‌های فرهنگی، تاریخی سرزمین خود را حفظ کرده و در آموزش و پرورشِ موسیقی نواحی و اصیل ایرانی کوشیده‌اند.
فکر می‌کنید در کار خودتان چه قدر موفق بوده‌اید؟
این را باید خانواده‌ها بگویند ولی ما هزاران کودک را از سال ۷۹ تاکنون آموزش داده‌ایم و موسیقی را وارد فضای خانواده‌ها کرده‌ایم، خوشحالم که بهترین، سالم‌ترین و جهانی‌ترین هنر و تفریح هنری را به درون خانواده‌ها برده‌ایم. نه تنها ما که تعداد قابل قبولی از آموزشگاه‌های موسیقی در مسیر صحیح آموزش علمی حرکت می‌کنند و از مدرسین خوب و باتجربه استفاده می‌کنند که این موهبت کمی در شرایط فعلی نیست. فراموش نکنیم که دنیا بدون موسیقی معنایی ندارد و موسیقی از بدو خلقت با انسان بوده و خواهد بود.
خانم جابری موسیقی در داخل خانواده‌ی شما چه جایگاهی داشته است و چه شد که خود شما به این وادی سوق پیدا کردید؟
پدر و مادر من به شدت اهل موسیقی بودند و ترانه‌های اصیل گوش می‌دادند و بنده هم در همان فضا رشد کرده و گوش و هوش موسیقایی‌ام در همان کودکی تربیت شد. پدرم تمام ترانه‌های اساتید معروف و آهنگسازان به نام آن دوره‌ را به طور کاملاً صحیح می‌خواند. طوری که من بدون شنیدن آهنگ اصلی و صرفاً از روی صدای تقلیدی پدرم، می‌توانم آن آهنگ‌ها را بخوانم یا بنوازم. با این اوصاف از آنجایی که در زمان کودکی ما کشور درحال جنگ بود، فضای مناسبی برای آموزش نبود ولی در غایت امر من مسیر خودم را پیش گرفتم و درراه آرمانی‌ام متحمل زحمات زیادی شده‌ام و البته به نتایج رضایت‌بخشی دست یافته‌ام که بدون همراهی خانواده‌ام مقدور نبود، خانواده‌‌ای که صد در صد مشوق و پشتیبانم بوده و علاوه بر امر آموزش در تأسیس آموزشگاه هم حمایتم کرده‌اند. در نهایت جا دارد قدرشناسانه به تشویق‌ها و هم‌فکری‌ها و حمایت‌ها و دلگرمی‌های بی‌دریغ همسر هنردوست و هنرمندم اشاره کرده و نقش موثر ایشان را در رشد و موفقیت مجموعه‌ی آموزشگاه موسیقی چکاوک یادآور شوم. پس اگرموفقیتی هست حاصل همراهی و همدلی چند جانبه‌ای است که از جانب همکاران و خانواده داشته‌ام و بنده با تمام وجود قدر این سرمایه‌ها را می‌دانم. دم‌شان گرم.